اوصاف مصلح جهانی

اوصاف مصلح جهانی

چکیده :

 

منجي موعود از منظر نهج البلاغه«و منها: قد لبس للحکمه جنتها و أخذها بجميع أدبها من الاقبال عليها و المعرفه بها والتفرغ بها، فهي عند نفسه ضآلته التي يطلبها و حاجته التي يسأل عنها، فهو مغترب اذا اغترب الاسلام و ضرب بعسيب ذنبه و ألصق الأرض بجرانه، بقيه من بقايا حجته، خليفه من خلائف أنبيائه.»(1) ترجمه:«به راستي که او سپر و زره حکمت را به بر کرده (يعني با داشتن مراتب عالي علم و عصمت، از تيرهاي تمايلات نفساني و علايق مادي مصون مي باشند)و حکمت را با تمام آدابش داراست که عبارتند از اقبال و توجه به آن، و معرفت کامل به آن، و فارغ شدن براي آن؛ به گونه اي که حکمت گمشده ي او بوده و همواره آن را مي طلبد و آرزو و نياز اوست که پيوسته ( به خاطر شدت اشتياق به حکمت) جوياي آن است. پس آن رهبر موعود، غربت و غيبت اختيار کند هنگامي که اسلام غريب، و در غروب باشد و همانند شتر رنج ديده و در راه مانده، دم خود را به حرکت درآورد و سينه اش را به زمين چسباند.(2) او باقيمانده ي حجت هاي خدا و آخرين خليفه از جانشينان پيامبران خدا است».  

متن مقاله :

 

منجي موعود از منظر نهج البلاغه
«و منها: قد لبس للحکمه جنتها و أخذها بجميع أدبها من الاقبال عليها و المعرفه بها والتفرغ بها، فهي عند نفسه ضآلته التي يطلبها و حاجته التي يسأل عنها، فهو مغترب اذا اغترب الاسلام و ضرب بعسيب ذنبه و ألصق الأرض بجرانه، بقيه من بقايا حجته، خليفه من خلائف أنبيائه.»(1)

ترجمه:
«به راستي که او سپر و زره حکمت را به بر کرده (يعني با داشتن مراتب عالي علم و عصمت، از تيرهاي تمايلات نفساني و علايق مادي مصون مي باشند)و حکمت را با تمام آدابش داراست که عبارتند از اقبال و توجه به آن، و معرفت کامل به آن، و فارغ شدن براي آن؛ به گونه اي که حکمت گمشده ي او بوده و همواره آن را مي طلبد و آرزو و نياز اوست که پيوسته ( به خاطر شدت اشتياق به حکمت) جوياي آن است. پس آن رهبر موعود، غربت و غيبت اختيار کند هنگامي که اسلام غريب، و در غروب باشد و همانند شتر رنج ديده و در راه مانده، دم خود را به حرکت درآورد و سينه اش را به زمين چسباند.(2) او باقيمانده ي حجت هاي خدا و آخرين خليفه از جانشينان پيامبران خدا است».
واژه ها: ضاله: گمشده
جنه: سپر، نوعي لباس
عسيب: رستنگاه مو، بيخ چانه و دم
ذنب: دنباله، دم
جران: جلوي گردن شتر يا سينه ي او

شأن صدور خطبه:
نوف بکالي (3) نقل کرده است: اميرالمؤمنين علي عليه السلام در سال 40 ه ق (اواخر عمر خود) در شهر کوفه، روي سنگي که «جعده بن هبيره مخزومي»(4) آماده کرده بود، ايستاد و در حالي که امام عليه السلام پيراهني از پشم بر تن داشت و بند شمشير و کفش او از ليف خرما و بر پيشاني حضرتش (از کثرت سجود) پينه آشکار بود، اين خطبه را ايراد فرمود.

توضيح و تفسير:
امام علي عليه السلام در اين خطبه بعد از حمد و ثناي خداوندي و بيان راه هاي شناخت او و توصيه ي به تقوا و عبرت و درس آموزي از تاريخ، به بيان برخي از اوصاف آخرين حجت حق مي پردازد و ضمن ذکر فضيلت و حکمت او، غيبت و غربتش را (غيبت صغري و کبري) و عدل اسلام(5) و قرآن بودنش را که با غروب و طلوع هر يک، ديگري هم غروب و طلوع مي يابد،(6) خاطر نشان مي سازد.
آري؛ علي عليه السلام در آن عصر سخت اسلام، آينده ي اميدآفرين را نويد مي دهد، (ائمه عليهم السلام نيز در هر فرصت مناسبي، از ظهور و نهضت عظيم علوي جهاني مهدي موعود عليه السلام و ويژگي هاي او و حکومت و يارانش خبر مي دادند).
از علامه مجلسي رحمه الله نقل شده که مي گويد: اين بخش از خطبه در رابطه با حضرت مهدي عليه السلام مي باشد و هم چنين ابن ابي الحديد اين نظر را به شيعه ي اماميه نسبت مي دهد.(7) و نيز علامه خويي رحمه الله همين نظر را تأييد نموده (8) و عقيده طايفه معتزله را که مي گويند: « آن حضرت در آينده و آخرالزمان به دنيا خواهد آمد و مدتي پنهان بوده، بعد قيام مي کند» رد مي نمايد؛ چرا که ما دلايل عقلي و نقلي و روايات و اخبار متواتر و فراوان داريم که هيچ گاه زمين از حجت حق و امام معصوم خالي نمي باشد و در کتب اهل تسنن نيز مکرر آمده است.(9) به علاوه عقيده ي ما شيعيان دوازده امامي بر آن است که حضرتش در زمان خاصي (سال 255ه ق) در سامراء از پدر و مادر خاص (امام حسن عسکري و نرجس خاتون عليها السلام) با تمام خصوصياتش به دنيا آمده و اکنون زنده و در پرده ي غيبت به سر مي برد؛ همانند خورشيد در پشت ابرها که باز نور و انرژي حيات بخش آن به تمام موجودات زمين مي رسد. البته پنهان بودن آن ولي الله اعظم- عجل الله فرجه الشريف- از ديد مردم به خاطر مصالح و حکمت است و آن گاه که زمينه هاي اجتماعي و علمي و... فراهم شود، به فرمان الهي قيام مي کند و بشريت را از بدبختي و ظلم و فساد نجات مي دهد.
مسئله ي طول عمر آن حضرت نيز از نظر علمي، تاريخي، اعتقادي و ... پاسخ داده شده است که پرداختن به آن از حوصله اين کتاب بيرون است.
امام علي عليه السلام در بيان وپژگي هاي آن منجي موعود مي فرمايد:
الف) حکمت را با تمام آداب و ابعادش داراست، حقايق هستي و علوم حقه را يافته، مطيع محض خدا مي باشد ( بيعت هيچ قدرتمندي را ندارد) عبوديت و خشيت پروردگار، پرورده ي اوست ( در برابر تيرهاي توطئه ها و تهديدهاي شياطين درون و بيرون) معصوم است و مصون ( در حصن تقوا و خوف خداوندي) و چون مي داند خصلتي شريف تر و رفيع تر و گران بهاتر از حکمت نيست، چنان که قرآن مي فرمايد:
(ومن يؤت الحکمه فقد أوتي خيراً کثيراً)(10)
يا آن که نسبت به همه ي جهان و دنيا مي فرمايد: (قل متاع الدنيا قليل)(11) يعني او از علايق و وابستگي هاي دنيوي و مادي محدود، دل بريده، و با حکمت و معنويت و ملکه ي فضايل کامله انس و الفت يافته، همان گونه که علي عليه السلام مي فرمايد: «الحکمه ضآله المؤمن)(12)
ب) آن رهبر موعود از نظرها غايب بوده؛ زيرا اسلام غريب و در غربت مانده است (با فراگير شدن فساد و گسترش جور و جنايت)، قرآن مهجور واقع شده و عترت همان امام معصوم و عدل کتاب الله است و طبق حديث ثقلين (13) که با مهجور ماندن يکي، ديگري هم مهجور قرار مي گيرد وقتي قوانين قرآن و دستورات اسلام و ارزش هاي اخلاقي آن منزوي گشت و افول نمود، امام حق و عدل هم دور از مديريت دين و دنياي جامعه ي بشري (در غيبت) به سر مي برد و همان طور که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
«اذا خرج المهدي من ولدي نزل عيسي بن مريم فصلي خلفه، بدء الاسلام غريباً و سيعود غريباً کما بدء، فطوبي للغرباء. قيل: يا رسول الله! ثم يکون ماذا؟ قال: ثم يرجع الحق الي أهله(14)؛ وقتي حضرت مهدي عليه السلام قيام کند، او که از فرزندان من است، حضرت عيسي عليه السلام از آسمان فرود آيد و پشت سر او به نماز ايستد، اسلام با غربت و کمي ياور شکل گرفت و در آينده نيز غريب خواهد شد (کمي مسلمانان راستين و عدم اجراي دستوراتش ) پس خوشا به حال غريبان (مسلمانان اندکي که صبر کردند و ايمان خود را حفظ نمودند و به پاداش و بهشت رسيدند).
در ادامه از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم سؤال شد: بعد از غربت چه خواهد شد؟ فرمود: آن گاه حق به اهلش بر مي گردد ( خلافت و حکومت به امام حق و جانشينان معصوم پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي رسد و اسلام عزت و اقتدار مي يابد)».
جالب آنکه در برخي از روايات به حضرت مهدي عليه السلام نسبت غريب داده شده؛ از جمله امام موسي کاظم عليه السلام مي فرمايد:
«هو الطريد الوحيد الغريب الغائب عن أهلبه الموتور بأبيه».(15)
ج) ويژگي ديگر آن صاحب حکمت، اين است که آخرين و باقيمانده ي حجت هاي الهي و از جانشينان پيامبران مي باشد ( براي هدايت و رهبري بندگان خدا) بديهي است وصف حجه الله و خليفه الله فقط به انبيا و اوصيا و ائمه ي معصوم و منصوب پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اطلاق مي شود (نه به هر عالم يا عارفي بدون مقام عصمت که کلام و کارش حجت نمي باشد) و خليفه و وارث واقعي انبيا و امامان عليهم السلام در عصر غيبت، همان مهدي منتظر عليه السلام مي باشد.(16)
شايد اين همه توصيف و تبيين ويژگي هاي آن امام موعود، هشدار ائمه عليهم السلام است به پيروان خود و مسلمانان تا مبادا در عصر طولاني غيبت و آزمون هاي سخت، دنبال هر فرصت طلب مدعي مهدويت بروند، بلکه با آگاهي از معيارهاي مکتبي، مدعيان دروغين را طرد کنند.
در فصل پاياني خطبه، حضرت علي عليه السلام اصحاب خود را پند و اندرز مي دهد و با يادي خاص از ياران شجاع و شهيدش، همگان را براي جهاد و پيکار عليه معاويه بن ابوسفيان، مهيا و سازماندهي کرده، اين گونه مي فرمايد:
«اي مردم! من مواعظي را که پيامبران براي امت هاي خود بيان کردند ميان شما نشر دادم و تکاليفي را که جانشينان پيامبران گذشته در ميان امت خود به انجام رساندند، تحقق بخشيدم. با تازيانه (کنايه از کلام تند) شما را ادب کردم نپذيرفتيد، به راه راست نرفتيد، با هشدارهاي فراوان شما را خواندم ولي جمع نشديد.
شما را به خدا! آيا منتظريد رهبري جز من با شما همراهي کند و راه حق را به شما نشان دهد؟ آگاه باشيد! آنچه از دنيا روي آورده بود، پشت کرد و آنچه پشت کرده بود روي آورد و بندگان نيکوکار خدا آماده ي کوچ کردن شدند و دنياي اندک و فاني را با آخرت جاويدان تعويض کردند.
آري، آن دسته از برادراني که در جنگ صفين خونشان ريخت، هيچ زياني نکرده اند؛ گرچه امروز نيستند تا خوراکشان غم و غصه، و نوشيدني آن ها خونابه ي دل باشد. به خدا سوگند! آنان خدا را ملاقات کردند، که پاداش آنان را داد و پس از دوران ترس، آن ها را در سراي امن خود جايگزين فرمود.
کجا هستند برادران من که بر راه حق رفتند و با حق درگذشتند؟! کجاست عمار؟ کجاست پسر تيهان (مالک بن تيهان انصاري)؟ و کجاست ذوالشهادتين؟ (خزيمه بن ثابت انصاري که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم شهادت و گواهي او را ذوالشهادتين- دو شهادت- دانست) و کجايند همانند آنان از برادرانشان که پيمان جانبازي بستند و (دشمنان) سرهايشان را براي ستمگران فرستادند؟!»
نوف مي گويد: امام عليه السلام به اينجا که رسيد، دست به محاسن مبارک گرفت و زماني طولاني گريست و فرمود:
«دريغا! از برادرانم که قرآن را خواندند و بر اساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهي انديشه کرده و آنها را بر پا داشتند. سنت هاي خدا را زنده و بدعت ها را نابود کردند. دعوت جهاد را پذيرفته و به رهبر خود اطمينان داشته و از او پيروي کردند.»
سپس با صداي بلند فرمود:
«جهاد! جهاد! بندگان خدا، من امروز لشکر آماده مي کنم، آن که مي خواهد به سوي خدا رود، همراه شما خارج شود.»
نوف در اين مورد مي گويد: امام علي عليه السلام براي امام حسين عليه السلام ده هزار سپاهي، براي قيس بن سعد ده هزار سپاهي، براي ابوايوب انصاري ده هزار سپاهي و براي ديگر فرماندهان نيز سپاهي معين کرد و آماده ي بازگشت به صفين بود که قبل از جمعه، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد و لشکريان به خانه ها بازگشتند و ما چون گوسفنداني بوديم که شبان خود را از دست داده و گرگ ها از هر طرف براي ما دهان گشوده بودند.

پی نوشت:

 

1-نهج البلاغه: خطبه 181.
2- در بين عرب ها اين ضرب المثل بوده، و کنايه از درماندگي و ناتواني از قيام و حرکت است و علي عليه السلام با تشبيه اسلام به شتر آسيب ديده و خفته (که حيات و حضور ظاهري دارد ولي بي تحرک و بي فايده مانده است) نهايت ضعف و ناتوان شدنش را در آخرالزمان مي رساند.
3- نوف پسر فضاله از بني بکال که قبيله و تيره اي بودند در حمير (محلي در نزديکي صنعاي يمن). وي از اصحاب خاص امام علي عليه السلام است.
4- جعده، خواهر زاده امام علي عليه السلام، پسر ام هاني دختر ابوطالب، که از طرف آن حضرت استاندار خراسان بوده است.
5- قال النبي صلي الله عليه و آله و سلم: « اني تارک فيکم الثقلين: کتاب الله و عترتي اهل بيتي، فانهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض». (حديث متواتر و مشهور در کتب شيعه و سني)
6- قال النبي صلي الله عليه و آله و سلم: «الاسلام بدأ غريباً و سيعود غريباً».
7- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد: ج10، ص96.
8- شرح نهج البلاغه، محقق خويي: ج10، ص351.
9- الامام المهدي عند اهل السنه.
10- سوره ي بقره، آيه ي 269.
11- سوره ي نساء، آيه ي 77.
12- نهج البلاغه: حکمت 80.
13- مسند حنبل: ج5، ص181؛ کنزالعمال: ج1، ص44؛ مجامع روايي شيعه.
14- بحارالانوار: ج25، ص136؛ منتخب الاثر: ص41.
15- منتخب الأثر: ص262.
16- منهاج البراعه، ص10، ص355.

 

 منبع سایت:پایگاه تخصصی مقالات مجمع جهانی شیعه شناسی




:: موضوعات مرتبط: امام مهدی از نگاه دیگران , مصلح جهانی , ,
:: برچسب‌ها: مصلح+امام مهدی+حکومت صالحان+تشنگان عدالت+رویکرد جهانی در ظهور ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : منتظر
تاریخ : یک شنبه 7 دی 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: